فیک[بازی دوباره...]
پارت25
مینسو ویو
بعداودیشن ازکمپانی اومدیم ورفتیم خونه لباس عوض کردیم غذاخوردیم میخواستم بگم بریم بیرون دیدم دیروقته خسته بودم ورفتم خوابیدم ولی جنی وجونگ کوک بیدارموندن وفیلم دیدن انقدرخسته بودم که زودخوابم بردباصدای جیغ جنی ازخواب بیدارشدم...نکنه دارن باهم..نه بهتره اول برم ببینم چیشده
مینسو:چشد...
جنی:جیغغغغغغغ
مینسو:چیه
جنی:سوسکککککه
مینسو:خب این کجاش ترسناکه؟
جنی:اون موقع ترس داره که بالدارباشه
مینسو:یعنی این بالداره؟
جنی:آره خره
مینسو:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ(با صدای بسیاربلند😑)
جونگ کوک:ارووووممممم باشششیییننن گرررفففتتتتمممششش
جنی ومینسو:باشه
مینسو:دیدیجنی ترس نداشت(مینسو خودت انقدر جیغ زدی گلوت پاره شد)
جنی:بله بله خوب و واضح دیدم
جونگ کوک:خب بیاین بخوابیم دیگه
جنی ومینسو:باشه
(پرش زمانی به صبح).....
[تا۱۵تالایک نشه بعدی ونمیزارممممم]
مینسو ویو
بعداودیشن ازکمپانی اومدیم ورفتیم خونه لباس عوض کردیم غذاخوردیم میخواستم بگم بریم بیرون دیدم دیروقته خسته بودم ورفتم خوابیدم ولی جنی وجونگ کوک بیدارموندن وفیلم دیدن انقدرخسته بودم که زودخوابم بردباصدای جیغ جنی ازخواب بیدارشدم...نکنه دارن باهم..نه بهتره اول برم ببینم چیشده
مینسو:چشد...
جنی:جیغغغغغغغ
مینسو:چیه
جنی:سوسکککککه
مینسو:خب این کجاش ترسناکه؟
جنی:اون موقع ترس داره که بالدارباشه
مینسو:یعنی این بالداره؟
جنی:آره خره
مینسو:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ(با صدای بسیاربلند😑)
جونگ کوک:ارووووممممم باشششیییننن گرررفففتتتتمممششش
جنی ومینسو:باشه
مینسو:دیدیجنی ترس نداشت(مینسو خودت انقدر جیغ زدی گلوت پاره شد)
جنی:بله بله خوب و واضح دیدم
جونگ کوک:خب بیاین بخوابیم دیگه
جنی ومینسو:باشه
(پرش زمانی به صبح).....
[تا۱۵تالایک نشه بعدی ونمیزارممممم]
۶.۲k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.